کد مطلب:88623 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:492

فضیلت شکر











.

خداوند متعال شكر خود را مقرون به ذكر خدا كرده است و فرمود: «فاذكرونی اذكركم و اشكرو الی و لا تكفرون»[2] با اینكه فرمود: «و لذكر الله اكبر»، ذكر و یاد خداوند بزرگتر از هر چیزی است.[3].

یعنی ذكر خدا كه بزرگترین چیزهاست اگر انجام دادید، خدا شما را یاد می كند و اگر بر نعمتهای او شكر كردید، و كفران نورزیدید، او پاداش دهد «سنجزی الشاكرین»[4] در ذیل آیه «لاقعدن لهم صراطك المستقیم»[5].

كه شیطان پس از رانده شدن گفت: «در مسیر و راه مستقیم تو برای گمراه كردن آدم و فرزندان او می نشینم» در تفسیر آمده كه مراد از راه مستقیم راه شكر است و به جهت بلندی مرتبه

[صفحه 239]

شكر شیطان لعین طعنه در مردم زد كه «و لا تجد اكثرهم شاكرین»[6]، بیشترین فرزندان آدم را شكر گزار نمی یابی، یعنی رهروان این مسیر به واسطه ی وساوس من كم هستند، و اكثر آنها از این مسیر خارج می شوند، و خداوند هم او را تصدیق كرده، و فرموده: «و قلیل من عبادی الشكور»، كمی از بندگان من شاكر هستند.[7].

خداوند شكر را مایه ی ازدیاد نعمت دانسته و فرموده كه اگر شكر كردید، نعمتهای شما را زیاد می كنم: «لئن شكرتم لازیدنكم»،[8] و این زیادی را مطلق فرموده، و استثنائی نكرده، یعنی برای هر چه شكر كردید زیاد می كنم.

ولی در پنج مورد استثناء به این اطلاق زده و مقید كرده است، یعنی در پنج مورد اگر خودش صلاح دید می دهد:

1- بی نیازی «فسوف یغنیكم الله من فضله ان شاء»، بزودی بی نیاز می كند خداوند شما را از فضل خودش اگر خواست.[9].

2- اجابت دعا «فیكشف ما تدعون الیه ان شاء»، اجابت می كند آنچه را می خوانید اگر خواست.[10].

3- رزق «یرزق من یشاء»، كسی را كه می خواهد روزی می دهد.[11].

4- آمرزش و مغفرت «و یغفر ما دون ذلك لمن یشاء»، و خداوند گناه كمتر از شرك را می آمرزد برای كسی كه بخواهد.[12].

5- توبه «و یتوب الله علی من یشاء»، و قبول می كند خداوند توبه كسی را كه

[صفحه 240]

بخواهد.[13].

چگونه شكر از اخلاق نیكو و پسندیده نباشد، در حالی كه خداوند خود را به این صفت ستوده و آن را از اخلاق ربوبی شمرده است «و الله شكور حلیم»، خداوند شكر گزار و بردبار است[14] و نیز شكر را كلام اهل بهشت خوانده و فرموده: اهل بهشت چنین گویند: «الحمدلله الذی صدقنا وعده»، حمد برای خدائی است كه با ما صدق وعده رفتار كرد، و تخلف نكرد[15] و نیز درباره ی آنها فرمود: «و آخر دعواهم ان الحمدلله رب العالمین»، آخرین دعا و سخن آنها الحمدلله رب العالمین است (یعنی حمد برای خدائی است كه پروردگار عالمین است).[16].

از امام باقر (ع) نقل شده كه فرمودند: «رسول الله شبی نزد عایشه بودند، عایشه گفت ای رسول خدا چرا این قدر نفس خود را به زحمت می اندازید، (و عبادت می كنید) با این كه خداوند آنچه در قبل و بعد انجام می دهید، راضی است، و شما را آمرزیده است، فرمود: ای عایشه «الا اكون عبدا شكورا»، آیا نباید بنده شكرگزاری باشم.[17].

در روایتی دیگر آمده كه: عایشه دید پیامبر در شب وضو ساخته و به نماز ایستادند، و شروع به گریه كردند به طوری كه اشكها بر سینه مباركش جاری شد سپس ركوع كرده و گریست، سجده كرده و گریست، سر برداشت و گریست و آن قدر چنین كرد، تا بلال آمده و اعلان نماز صبح نمود، و عایشه به حضرت عرض كرد چرا این قدر گریه می كنید، حضرت فرمود: (الا اكون عبدا شكورا)[18].

[صفحه 241]

در روایتی از امام هفتم (ع) از پدرانش از امیرالمومنین آمده كه فرمود پیامبر اكرم (ص) ده سال بر انگشتان می ایستاد، و نماز می گزارد، تا این كه قدمهایش متورم شده، و صورتش زرد گردید و تمام شب چنین می كرد، تا این كه مورد عتاب خداوند قرار گرفت، «طه ما انزلنا علیك القرآن لتشقی»، (ای پیامبر، ما قرآن را بر تو نازل نكردیم تا به شدت و مشقت افتی).[19].


صفحه 239، 240، 241.








    1. درباره فضیلت شكر می توانید به محجه البیضاء، جلد 7، صفحه 140 به بعد و سفینه البحار، جلد 1، صفحه 709 ماده شكر و شرح ابی الحدید ذیل همین فراز، جلد 10، صفحه 151 مراجعه نمائید.
    2. سوره ی بقره، آیه ی 152.
    3. سوره ی عنكبوت، آیه ی 45.
    4. سوره ی آل عمران، آیه ی 145.
    5. سوره ی اعراف، آیه ی 16.
    6. سوره اعراف، آیه ی 17.
    7. سوره ی سبا، آیه ی 13.
    8. سوره ی ابراهیم، آیه ی 7.
    9. سوره ی توبه، آیه ی 28.
    10. سوره ی انعام، آیه 41.
    11. سوره ی شوری، آیه ی 19.
    12. سوره ی نساء، آیه ی 48.
    13. سوره ی توبه، آیه ی 15.
    14. سوره ی تغابن، آیه ی 14.
    15. سوره ی زمر، آیه ی 74.
    16. سوره ی یونس، آیه ی 10.
    17. كافی، جلد 2، صفحه 95، و محجه البیضاء، جلد 7، صفحه 144.
    18. محجه البیضاء، جلد 7، صفحه 142.
    19. سفینه البحار، جلد 1، صفحه 709 ماده شكر- شبیه به این روایت در كافی، جلد 2، صفحه 95 و محجه، جلد 7، صفحه 144، از امام باقر (ع) با كمی تفاوت آمده است.